جندی شاپور (البرز) علمی فرهنگی چهل سال پیش که "راکی" اولین بار روی پرده رفت موفق بود، ولی امروز فیلمی ناقص و بنجل به نظر میآید. "راکی" را باید موفقترین فیلم بد تاریخ سینما محسوب کرد. این فیلم که ۴۰ سال پیش اکران شد و سیلوستر استالونه در آن نقش یک بوکسور گمنام را بازی میکند، برای ۱۰ جایزه اسکار نامزد شد. در نهایت سه اسکار، از جمله جایزه بهترین فیلم را در رقابت با فیلمهایی نظیر "همه مردان رئیس جمهور"،"شبکه" و "راننده تاکسی" برد. موفقیت تجاری بزرگی داشت و از فروش در سینماهای جهان ۲۲۵ میلیون دلار به دست آورد آن هم برای فیلمی که با بودجهای یک میلیون و صد هزار دلاری ساخته شده بود. و البته این فقط شروع کار بود. از آن پس ۶ قسمت دیگر از مجموعه "راکی" ساخته شده و تازهترین محصول این مجموعه به نام "کرید" چنان محبوبیتی کسب کرد که مسلما قسمتهای بعدی آن در راه خواهند بود. ولی آیا هیچیک از این مواردی که به آن اشاره شد به این معناست که "راکی" یک فیلم کلاسیک است؟ بله، این فیلم شامل صحنههای عالی فیلمبرداری از پرسه زدن راکی بالبوا، قهرمان داستان در گوشه و کنار مناطق صنعتی و محلههای کارگری شهر فیلادلفیا است و موسیقی سبک فانک بیل کونتی دویدن و بالا رفتن سیلوستر استالونه از پلههای موزه هنر فیلادلفیا را همراهی میکند. ولی در ازای هر یک از این صحنههای عالی که ممکن است به یاد داشته باشید صحنه افتضاح دیگری وجود دارد که شاید آن را فراموش کرده باشید. به عنوان مثال صحنه مونتاژ تمرینهای ورزشی را درنظر بگیرد که در آن ترانههایی افتضاح روی موسیقی ماندگار بیل کونتی سوار شده است. انصاف حکم میکند یادآوری کنیم که دست جان آویلدس کارگردان فیلم کاملا باز نبود. سیلوستر استالونه نویسنده فیلمنامه و بازیگر شخصیت راکی در آن زمان هنرپیشه گمنامی بود و آویلدسون ناگزیر بود با بودجه اندکی آنرا تولید کند. تمام فیلمبرداری فقط ۲۸ روز طول کشید. میانبرها و مصالحههای کارگردان کاملا هویدا هستند. در صحنه شروع فیلم که مسابقه بوکسی در پس کوچه هاست کاملا مشخص است اکثر مشتها به جایی که قرار است اصابت نمیکنند و هر دو بازیگر عمدا به هوا مشت میزنند. ولی پول کافی برای تکرار و فیلمبرداری بهتر این صحنهها وجود نداشت. در ادامه که به مسابقه قهرمانی میرسیم، کارگردان برای مخفی کردن تعداد اندک تماشاچیان حاضر در سالن (که بیشتر به مسابقات پینگ پونگ دبیرستانی شبیه است تا یک رویداد تلویزیونی غول آسا) به نور کم و کادرهای بسته متوسل میشود. ولی حتی با در نظر گرفتن بودجه محدودش "راکی" وصله پینههای پر دست اندازی دارد. بخشی از حکایت فیلم این است که آپولو کرید (با بازی کارل ویتزر) قهرمان بوکس سنگین وزن که شخصیت او را از محمد علی الهام گرفتهاند، یکی از مسابقات مهم خود در فیلادلفیا را همزمان با جشنهای دویستمین سالگرد تاسیس آمریکا ترتیب داده است. وقتی حریفش به خاطر مجروح بودن از شرکت در مسابقات انصراف میدهد و هیچ حریف دیگری در آن سطح در دسترس نیست ایدهای به ذهن آپولو کرید خطور میکند که از نظر او میتواند یک نمایش تبلیغاتی عالی باشد. او با یک بوکسور گمنام محلی توی رینگ میرود و آن را تحت عنوان رویارویی داوود با جالوت و تاییدی بر اینکه آمریکا هنوز هم سرزمین فرصت هاست عرضه میکند. لازم نیست کارشناس بوکس باشید تا در ذکاوت چنین ایدهای شک کنید. با این همه فیلم آن را به شکلی سرسری به بیننده میفروشد و در نهایت آپولو کرید حریف خود را فقط به خاطر لقبش انتخاب میکند:"اسب نر ایتالیایی" تزریق کمی از کلیشههای خیالبافانه مدل سیندرلا در فیلم هیچ ایراد خاصی ندارد. ولی به نظر میرسد سیلوستر استالونه و جان آویلدسن نتوانسته اند تصمیم بگیرند که "راکی" فیلم سطحی و فانتزی برای القا احساس رضایت به بیننده است که حتی محصولات والت دیزنی را خجالت میدهد و یا در واقع یک درام خشن از زندگی شهری است. این فیلم از یک سو صحنهها و ماجراهای فرعی دارد که لزوما به جایی نمیرسند و به چیز خاصی ختم نمیشوند که نشان میدهد تحلیل گونهای از شخصیتهای عادی و شوریده حال است. ولی از سوی دیگر کل ماجرای برگزاری مسابقه بین کرید و بالبوا بر سر عنوان قهرمانی بسیار مضحک و سطحی است. قهرمان داستان از یک طرف بوکسور سابق یک باشگاه محلی و در عین حال قلدری است که وامهای نزولخواری را جمع آوری میکند. اما از طرف دیگر فیلم تضمین میدهد که جناب نزولخوار در حقیقت فرد باوجدانی است که برای مخارج تمرین راکی ۵۰۰ دلار به او میدهد و محترمانه از زندگی او خارج میشود. از یک طرف قهرمان زن فیلم، آدریان (با بازی تالیا شایر) زن بسیار خجولی است که تحت فشار و آزارهای برادر قلدرمآبش رابطه با راکی را آغاز میکند ولی از طرف دیگر آدریان نه تنها عاشق راکی میشود بلکه تحت مراقبتهای او به شکل معجزه آسایی مشکل بینایی اش برطرف میشود. با یک بوسه راکی او دیگر به عینکهای ته استکانیاش نیازی ندارد. این به یک الگوی تکراری بدل میشود. "راکی" بارها و بارها به واقعیتهای دردناک زندگی نزدیک میشود و یکباره پا را روی ترمز میگذارد و صد و هشتاد درجه دور میزند. در کل لحن فیلم، مثل شخصیت راکی در راند ۱۵ مسابقه با کرید روی زمین تلو تلو میخورد. اما حداقل در عالم فرضی، این مسابقه قهرمانی که مدتها انتظارش را میکشیدند باید به حد کافی روحیه بخش باشد تا همه کاستیهایی را که تا آن لحظه در داستان اتفاق افتاده توجیه کند و ببخشد. اما در واقع یاس مطلق است. بسیاری از "راکی" به عنوان داستان افسانه وار و الهام بخش مرد گمنامی یاد میشود که بر تمام مشکلات غلبه میکند. ولی دلیل مقاومت راکی بالبوا در برابر قویترین بوکسور جهان خیلی ساده است: او مقداری تمرین و ورزش میکند در حالیکه آپولو کرید فقط در دفتر نشسته و با مدیران مالی خود در مورد بودجه تبلیغات صحبت میکند. این همه آن چیزی است که در این داستان میتوان دید. در نهایت دستاورد بالبوا به احترامی که برای خودش قائل است، عشقش به آدریان و یا روش کار محقرانه مربیاش (میکی) هیچ ربطی ندارد. همه چیز به خاطر تنبلی و از خود راضی بود آپولو کرید اتفاق میافتد، خصوصیتی که نه تنها فیلم را از تنش تهی میکند بلکه این تصور که قهرمان داستان به ناممکن دست یافته است را زیر سئوال میبرد. شاید گفتن این نکته کفر آمیز به نظر بیاید ولی در "راکی ۲" هر دو حریف و نه فقط یکی از آنها، برای مسابقه مجدد بشدت خود را آماده میکنند و بنابراین مسابقه نهایی آن از مسابقه سر هم بندی شده و بی قواره "راکی" بسیار قانع کنندهتر است. با این همه، جنبههای بنجل این فیلم به نوعی به نفع آن تمام شده است. "راکی" در اساس یک داستان پریان است، درست مثل قسمتهای بعدی این مجموعه که شیکتر ولی در عین حال کاریکاتوریتر هستند. با این وجود ساختار زهوار در رفته ، دیالوگهای تکراری و ابتذال هویدایش به آن حال و هوای فیلمهای مستقل را داده و به این خاطر مورد ستایش قرارگرفت، برای جوایز اسکار متعددی نامزد شد و علاوه بر درآمدی سرشار آغاز گر تولید یک مجموعه سینمایی و تجارتهای جانبی آن شد. شاید این چیزی نبود که سیلوستر استالونه و جان آویلدسن در ذهن خود داشتند اما مثل راکی بالبوا آنها نیز شانس آوردند. ثبت دامنه![]() مثلث برمودا (که به آن مثلث شیطان هم گفته میشود) در جایی میان جزیره برمودا و شهرهای فلوریدا و پورتوریکو قرار گرفته است. احتمالا بسیاری از شما در مورد راز و رمز این مثلث میدانید اما برای کسانی که از آن آگاه نیستند باید بگوییم مثلث برمودا به این مسئله معروف است که بسیاری از کشتیها و هواپیماها به طرز عجیبی داخل هوای رقیق یا قسمت عمیق آب آن ناپدید میشوند. بهتازگی، پژوهشگران دانشگاه آرکتیک نروژ روی گودالهای آتشفشانی کار کردهاند که در عمق ۴۵۰ متری زیر مثلث برمودا وجود دارند. آنها معتقدند که گاز متان موجود در این گودالها خارج شده و ممکن است باعث غرق شدن کشتیها شود. البته در رد این تئوری نویسنده سایت livescience اینگونه عنوان میکند که گاز متان به طور طبیعی در سراسر جهان وجود دارد و تا به حال چنین پدیدهای در هیچ جای جهان روی نداده است.عدهای دیگر دلیل بروز پدیده مثلث برمودا را امواجی ناگهانی و بسیار بزرگ ناشی از جزر و مد میدانند. عدهای دیگر این پدیده را به یک پدیده غیرمعمول مربوط به جاذبه زمین مرتبط میدانند که باعث ایجاد مشکلات هدایت ناوبری و در پی آن گیج شدن خلبانان شده و در نهایت باعث فرورفتن در آب اقیانوس میشود. در رد این تئوری میتوان عنوان کرد که اولا خلبانها حتی برای پرواز بدون دستگاههای هدایتکننده الکترونیکی هم آمادگی دارند و دوما این تئوری دلیل ناپدید شدن کشتیها را توضیح نمیدهد. با این حال، نیروی دریایی آمریکا در وبسایت خود این تئوری را رد کرده و نوشته: «به اشتباه عنوان شده که مثلث برمودا یکی از دو منطقهای روی زمین است که در آن نشانگر قطبنمای مغناطیسی به سمت جهت مختصاتی واقعی شمال (true north) قرار میگیرد. به طور طبیعی نشانگر قطبنما جهت شمال را نشان میدهد. تفاوت بین این دو را با نام «تفاوت قطبنما» مینامند. گرچه در گذشته این تفاوت قطبنما در منطقه مثلث برمودا تاثیرگذار بوده، اما به دلیل نوسانهای موجود در میدان مغناطیسی زمین چنین مسئلهای از قرن نوزدهم مطرح نبوده است».
میلادشکیب![]() جالب است اگر بدانید که کسی به 50 کشور دنیا سفر کرده است، اگر کسی به 100 کشور دنیا سفر کرده باشد که دیگر حتما باید پای حرفش نشست؛ اما اگر کسی به همه 196 کشور دنیا سفر کرده باشد چه؟ یک دختر جوان آمریکایی، امسال پس از سفر به 196 کشور این کار را کرده و توانسته است عنوان «سریعترین مسافر دنیا» را به دست بیاورد. «کاسیس دوپکول» که در دهکدهای در شمال نیویورک زندگی میکند، از همان کودکی شانس یک زندگی پرهیجان را داشته است. پدر و مادرش اجازه دادند که تا کلاس ششم را در خانه بخواند، بعد دوباره به مدرسه برگشت تا بتواند به دانشگاه راه پیدا کند، در کالج، اقتصاد اجتماعی و اکوتوریسم خواند و بعد تصمیم گرفت خودش پیام «توریسم دوستدار محیط زیست» را به دنیا برساند و برنامهریزی کند که به تمام دنیا سفر کند.این فعال صلح و محیط زیست با شعار «کمک به صنعت توریسم پایدار» از راه استفاده از ظرفیتهای اقتصادی محلی تصمیم گرفت رکورد گینس را در سریعترین سفر دور دنیا بشکند، قبل از او «یلی لیو» توانسته بود در سه سال و 3 ماه و شش روز به تمام کشورهای دنیا سفر کند. او در گفتوگویی با یک نشریه نروژی در مورد سفر دور دنیایش گفته است: « یکی از مهمترین چالشهای زندگیام سفر دور دنیا بود. وقتی 25 ساله شدم از خودم پرسیدم میخواهم چه کاری در زندگی انجام دهم که سبب تغییر دنیا شود. تصمیم گرفتم کارم را رها کنم و یک کار متفاوت انجام دهم؛ از کتابهایی که میخواندم الگو گرفتم، با خودم فکر کردم اگر بخواهم کاری انجام دهم حالا وقتش است. با تعداد زیادی از شرکتها مکاتبه کردم تا در مورد هدف سفرم به دور دنیا برایشان توضیح دهم و در نهایت توانستم به اندازه کافی حامی مالی برای سفرم پیدا کنم.»
« من باور دارم که فرزندان هزاره، این فرصت را دارند که دنیا را جای بهتری برای زندگی کنند. حالا بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت، ما این فرصت را داریم که از طریق فنآوری با هم در تماس باشیم، هیچ مرز سیاسی در واقع نمیتواند ما را از هم جدا کند. جنبش هزاره، همین است؛ اتحاد دنیا با محور صلح و پایداری. وقتی به خبرها نگاه میکنید، اخبار بد در مورد همه کشورها وجود دارد؛ چیز هایی که باعث میشود مردم بترسند و نخواهند به کشور های خاصی سفر کنند؛ اما هدف سفر این بوده است که بگویم همه دنیا امن و خوب است، من به دنبال این بودم که زیباییهایی همه دنیا را به مردم بشناسانم.»کاسیس اما درباره سختترین بخش رکوردشکنیاش میگوید: « بیشترین مشکل این بود که باید همه کارها را با هم انجام میدادم، در چنین سفری مدام باید برای گرفتن ویزا، هماهنگی تورهای مسافرتی و ارتباط با رسانهها وقت گذاشت. به غیر از آن، باید در رسانههای اجتماعی هم فعال میبودم و همه چیز را مدام به روز میکردم، همین طور سایتی را که در مورد سفرم راه انداخته بودم باید به روز میکردم، علاوه بر این باید مدام به دنبال حامیان مالی تازه می گشتم و به این فکر میکردم که اگر حتی یک ایمیل را نخوانده از دست بدهم ممکن است یک فرصت دیگر را از دست داده باشم. همه اینها استرسی علاوه بر استرس سفر به آدم وارد میکند. با این حال خوشحالم که همه چیز خوب پیش رفت.»کاسیس در مورد این که چطور سفرکردن میتواند به گسترش صلح در دنیا کمک کند هم میگوید: « کاری که مردم میتوانند انجام دهند این است: با سفرکردن میشود به اقتصاد محلی کمک کرد، میشود درباره زندگی مردم دیگر، چیز یاد گرفت، در طول سفر البته باید به محیط زیست و فرهنگ مردم دیگر هم احترام گذاشت، اگر وقتی که از سفر برمیگردید برای دیگران تعریف کنید که چه چیزی تجربه کردهاید، به همین راحتی به توسعه صلح در دنیا کمک کرده اید. همه کشورها زیباییهایی دارند که میشود آنها را دید و با دیگران به اشتراک گذاشت. بهترین راه برای کمک به صلح این است که با مردم محلی کشور های دیگر دوست شوید، فرهنگهای مردم باقی دنیا را ببینید و این چیزهای خوب را در شبکههای اجتماعی برای دیگران تعریف کنید. فرزندان هزاره می توانند با توریسم پایدار، دنیا را متحد کنند، میتوانند دنیا را از طریق شبکههای اجتماعی متحد کنند، ما میتوانیم روابط صلحآمیز با تمام مردم از تمام فرهنگها داشته باشیم. امیدوارم بتوانیم از این راه دنیا بهتری برای نسل بعدی بسازیم.» ایسنا-فاطمه کریمخان ![]() در فیلم تحسینشده «ورود» Arrival «ایمیادمز» نقش یک زبانشناس را بازی میکند که باید راهی برای مکالمه با موجودات فضائی پیدا کند که در سفینههای عظیم در نقاط مختلف کره زمین فرود آمدهاند. منتقدها فیلم تفکربرانگیز «ورود» را بهترین بازی خانم «ادمز» و بهترین فیلم سال ۲۰۱۶ توصیف کردهاند که برخلاف فیلمهای «علمی-تخیلی» مشابه، حادثه و مخاطره را با زبانی درونی و خونسرد، بازگو میکند. ایمیادمز میگوید مثل فیلم های علمی-تخیلی که معمولا مخاطرات بزرگ را درون حادثه قرار میدهند، فیلم «ورود» هم حادثه و مخاطره بزرگ دربردارد، ولی آن را با زبانی صبور و خونسردانه بازگو میکند، که تماشاگر را مشغول نگه میدارد، بدون آنکه ذهن او را با ترفندهای بصری، بیاشوبد. او میگوید درگیری مدام عاطفی با فیلم، حتی بعد از دیدن آن هم ادامه مییابد، چون تماشاگر شگفتزده میماند از این تجربه. برای سردرآوردن از مقصود مهاجمان فضائی که ۱۲ سفینه خاکستری رنگ عظیم خود را بر فراز نقاط مختلف کره زمین معلق کرده اند، افسر ارتش با بازی «فارست ویتیکر» نوار صدائی که حرفهای مهاجمان فضائی تصور میشود، برای «دکتر لوئیز بنکس» یک استاد زبانشناسی با بازی «ایمیادمز» پخش میکند. اما او که از درک زبان عجیب عاجز است، پیشنهاد میکند که با موجودات فضائی روبرو شود. او با «ایان» یک فیزیکدان با بازی «جرمیرنر» همراه میشود، برای ورود به داخل فضای مرموز سفینه فضائی. کارگردان «دنیس ویلنوو» میگوید این فیلم در باره برقراری رابطه با یک تمدن دیگر است. ویلنوو میگوید چالش بزرگ در طراحی فیلم، خلق تصاویری بود که کسی قبلا ندیده باشد. او میخواست موجوداتی بیافریند که در عین عظمت هیبت انگیز، از هوش و درک عمیق هم بهرهمند باشند. او تجربه حضور قدرتمند آنها را به مواجهه با «وال» در دریا، یا فیل در جنگل، تشبیه میکند. «ورود» اولین فیلم کارگردان کانادایی «دنیس ویلنوو» در ژانر «علمی– تخیلی» است. او میگوید از نوجوانی در پی ساختن فیلمهای علمی-تخیلی بود، ولی این کار با توجه به امکانات ناچیز سینمای کانادا، امکان پذیر نبود. سناریوی فیلم «ورود» برداشتی از قصه کوتاه «علمی– تخیلی» نویس برجسته، «تد چیانگ» است که دو سال پیش، از سوی تهیه کنندگان آمریکایی به «دنیس ویلنوو» پیشنهاد شد. بحث های مختلفی که در چارچوب این قصه بیان میشود، مدیون داستان کوتاه «تد چیانگ» است و شاخ و برگی که سناریست «اریک هاسه رر» به آن داده، اما آنچه اکثر منتقدها همزبان تحسین کردهاند، کار «ایمیادمز» است. محتوای سیاسی خانم ادمز میگوید در باره عناصر سیاسی داستان، بارها بحث کردهاند، و به نظر او طی یک سالی که از ساختن فیلم گذشته، درونمایه آن، ارتباط بیشتری با فضای سیاسی واجتماعی امروز آمریکا در زمان انتخابات، پیدا کرده. او میگوید هر روز آشکارتر میشود که انسانها، اختلاف میافرینند، و اختلاف، واهمه و خشونت بیشتر میافریند و به دست یافتن به یک جامعه جهانی، واقعا کمکی نمیکند. او میگوید فیلم «ورود» این را نشان میدهد. ارتباط موضوع فیلم با زمانه، در سالی که انتخابات آمریکا، ذهن ها را به خود مشغول کرده، و از زمان نمایش فیلم در جشنواره ونیز تا کنون، بیشتر در نقدهای فیلم، جلوه میکند. ایمینیکلسون، منتقد برجسته، مینویسد «ورود» نشان میدهد که یاد گرفتن زبان موجودات هفت پای فضایی، به مراتب آسانتر است از گفتگوی جدی و سختی که مردم آمریکا باید با یکدیگر داشته باشند. شخصیت زبانشناس، مادری فرزندباخته است که هنوز به خاطره دختر بیمار خود و لحظههای تیمار او، فکر میکند و هنوز از این فقدان، رنج میبرد. به همین خاطر، وقتی موضوع روبرو شدن با موجودات فضائی مطرح میشود، از آن استقبال میکند. هنگام افتتاح اکران سراسری فیلم، خانم «ادمز» روی فرش قرمز در لسآنجلس، میگوید این فیلم برای هرکس تجربهای یگانه و متفاوت است. او میگوید برای خود او به عنوان یک مادر، این فیلم یادآور لزوم توجه به لحظههای میانی گفتگو با دخترش بود، ویادآور ضرورت ارزش قائل شدن برای زندگی، زندگی دخترش، رابطه مادر و دختر. به نظر بعضی منتقدها، فیلم «ورود» بزرگداشت اثر کلاسیک اسپیلبرگ ET است. «اندرو لاپین» منتقد رادیوی سراسری «ان پی آر» مینویسد فیلم «ورود» ماورا را به ما عرضه میکند و میپرسد آیا ما آمادگی لازم را برای یاددادن و یادگرفتن به دست آوردهایم؟ سارا استیوارت در نیویورک پست مینویسد «ورود» نشان میدهد که در عرصه امکانات، و تعریف هوش، ما هنوز از سطح عبور نکرده ایم. جایزه از جشنواره ونیز، وقتی ایمیادمز برای جایزه بهترین بازیگر نامزد بود، صحبت از اسکاری شدن فیلم «ورود» در رسانه ها مطرح شد، به خصوص اسکار برای خانم «ادمز» که تاکنون پنج بار نامزد دریافت آن بوده. با این حال، کارشناسان سینما یادآور شدهاند که فیلم های «علمی– تخیلی» کمتر بخت اسکار گرفتن دارند، هر چند امسال ممکن است این وضع عوض بشود. سال گذشته، همین موقع، فیلم «مریخی» را داشتیم که جایزه «گولدن گلوب» برای بهترین فیلم را گرفت ولی اسکار بهترین فیلم را نگرفت، هر چند نامزد آن بود. «مریخی» هم یک فیلم حادثه ای «علمی– تخیلی» بود که قهرمان آن، یک دانشمند گیاهشناس بود، با شرکت «مت دیمن» . انتونی لین، منتقد هفتگی «نیویورکر» اشاره کرده که شاهد روند جدیدی در هالیوود هستیم که به تدریج ابرقهرمانها، جاسوسها و ماموران یکان های ویژه، دارند جای خود را میدهند به آدمهائی با مشاغل واقعی. اما برخلاف فیلم «مریخی» فیلم «ورود» یک فیلم نفسگیر است که به خصوص در چهل دقیقه اول، تماشاگر را میخکوب میکند، بدون اینکه جز چند اشاره، چیز دیگری در باره موضوع فیلم، مطرح شود. هنر «دنیس ویلنوو» در این است که اطلاعات لازم را راحت در اختیار تماشاگر نمیگذارد. اما علیرغم ابهامهایی که در طول فیلم همچنان بیجواب میماند، ازجمله اینکه چطور این زبان شناس زمینی موفق میشود از خط عجیب و غریب جانوران فضایی سر در بیاورد، پیام این قصه و این فیلم، روشن است. از این دیدگاه، اگر جهان ما بتواند به یک زبان سخن بگوید، به صورت یک واحد، دیده میشود. اما جذابیت اصلی فیلم، ابهام آن است. به قول کریستوفر اور، منتقد ماهنامه اتلانتیک، این فیلم هم مثل «سیکاریو» و «زندانیها» دو فیلم برجسته دیگر «دنیس ویلنوو»، در عین حال، رمزآمیز و برانگیزاننده است. فیلم «ورود» به تعبیری، در باره اهمیت زبان و گفتگو است. به نظر «اور» در این فیلم، زبان، راهی است برای پرداختن به درونمایههای دیگر، از جمله زمان، خاطره، و گزینه های انسان. فیلم «ورود» لحنی آرام و تفکربرانگیز دارد که به قول این منتقد میتوان را یک فیلم «حماسی درونی» توصیف کرد. لحن فیلم، فرصت میدهد به تماشاگر که به جنبههای مختلف قصه فکر کند. مثلا، در داخل اجتماع آمریکا، حضور سفینههای بیگانه، هرج ومرج و بیقانونی آفریده. نمایندگان سازمانهای اطلاعاتی وامنیتی، که با زبانشناس همراه میشوند، نگران هستند که در تماس با موجودات فضایی، اطلاعاتی به آنها داده شود که به آنها در هر هدفی که دارند، کمک کند. از سوی دیگر، این نگرانی هم وجود دارد که روسها یا چینیها، زودتر با موجودات فضایی رابطه بگیرند و از قدرت آنها، در رقابتهای ژئوپولیتیک استفاده کنند. به نظر منتقدان، «ورود» بهترین فیلم سال است،حاوی بهترین بازی «ایمیادمز» که بار عاطفی فیلم را بر دوش دارد. ثبت دامنه![]() وسواس نوعی اختلال اضطرابی است که با میل پایانناپذیر و مهارنشدنی به تکرار برخی از اعمال و رفتارها بروز میکند. وسواس در همه افراد تا حدودی وجود دارد اما زمانی یک بیماری تلقی میشود که آنها را از زندگی عادی بازدارد. وسواس فکری-عملی نوعی اختلال اضطرابی است که با میل پایانناپذیر و مهارنشدنی و نیاز دائمی به تکرار اعمال کلیشهای به صورت تقریبا غیرارادی بروز میکند. رفتارهایی چون میل به جمعآوری اشیای غیر ضروری، اعمال تکراری چون شستن دست و کنترل چندباره شیر اجاق گاز از شکلهای بروز وسواس هستند. این اختلال اضطرابی فرد را به دام افکار تکراری و آیینهای رفتاری میاندازد و قادر است او را به کلی از زندگی عادی بازدارد. آمارها نشان میدهند شمار افرادی که از گونههای مختلف وسواس رنج میبرند بیشتر از اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی و اختلال هراس است. وسواس ممکن است در دوران کودکی ریشه داشته باشد اما اغلب موارد در دوران نوجوانی و اوایل بزرگسالی بروز میکند. کارشناسان بر این باورند که دو عامل استعداد نوروبیولوژیک و محیطی همزمان میتوانند باعث ایجاد افکار ناخواسته و ناخوانده شوند. فرد با تکرار الگوهای رفتاری اجباری سعی در آرام کردن این افکار ناخوشایند دارد. وسواس در صورت عدم درمان به یک بیماری مزمن تبدیل میشود که گاه سالهای مدید ادامه پیدا میکند، گرچه ممکن است شدت علائم آن به مرور زمان کاهش یابد. درمان دارویی و رفتاری و گاه ترکیبی از این دو در رفع این بیماری موثر هستند. علائم وسواس اولین نشانههای وسواس تجربه افکار یا تصوراتی است که آزار دهنده و بیدلیل هستند و اضطراب ایجاد میکنند. این افکار ناخواسته که بهطور پیاپی تکرار میشوند در حقیقت راهی برای رهایی از ترسهای ناشی از امکان بروز اتفاقات ناخوشایند و یا آلودگی و ناپاکی هستند. گاه این افکار تمامی ذهن فرد را درگیر و عملکرد روزانه او را مختل میکند. بیمار مبتلا به وسواس میداند که این افکار ساخته و پرداخته ذهن خود اوست و به همین دلیل مایل است با افکار و اعمال دیگری آنها را از ذهن خود خارج کند. جملاتی همچون «این ظرف کاملا تمیز نشده است و باید آن را دوباره بشویم» یا«گمان کنم در را قفل نکردهام» یا «میدانم که آن نامه را بدون تمبر فرستادهام» بارها از دهان افراد دچار وسواس شنیده شده است. رفتارهای تکراری گاه با یک عمل ذهنی چون شمارش همراه هستند. وسواس در موارد حاد ممکن است باعث شود فرد از خانه خارج نشود. امکان و شدت بروز این بیماری در مردان و زنان یکسان است. دلایل بروز وسواس کارشناسان "انجمن ملی سلامت روانی" در آمریکا معتقدند وسواس از عوامل بیولوژیک و نیز محیطی شامل تجربیات و رفتارهای اکتسابی در دوران کودکی و الگوهای فکری غلط ناشی میشود. واکنش مثبت بیماران مبتلا به وسواس به داروهای ضدافسردگی چون SSRI یا بازدارندههای بازجذب سروتونین (دسته ای از داروهای ضدافسردگی که برای درمان افسردگی و برخی از انواع اختلالات اضطرابی و اختلالات شخصیتی بهکار میروند) بیانگر اختلال عملکرد سیستم پیامرسانهای عصبی (نوروترانسمیترها) سروتونین است. پژوهشها نشان میدهند که ممکن است یک نقص ژنتیک در دیگر سیستمهای پیامرسانشیمیایی در مغز در بروز وسواس دخالت داشته باشند. داروهای حاوی سروتونین همانطور که از نامشان پیداست، از بازجذب یا دفع سروتونین در مغز جلوگیری میکنند. سروتونین مادهای است که نزد عوام به عنوان جاریکنندهٔ «حال خوب» شناخته شده است. وسواس ممکن است با افسردگی، اختلال در عادات غذایی یا اختلال کمتوجهی همراه باشد و احتمال دارد با ناهنجاریهایی چون تیکهای عصبی یا صوتی و خودبیمارانگاری نیز خود را نشان دهد. درمان وسواس معمولا یکی از روشهای رواندرمانی یا دارودرمانی و یا هر دو بهطور همزمان برای بیماران مبتلا به وسواس تجویز میشود ولی ممکن است بیماران به یکی ازاین درمانها بیش از دیگری واکنش نشان دهند. پژوهشهای "انجمن ملی سلامت روانی" نشان میدهد که ترکیبی از دارو-رواندرمانی بهترین اثر را بر جوانان مبتلا به وسواس دارد. داروهایی که برای درمان این درد تجویز میشوند معمولا یکی از انواع حاوی SSRI است. تحقیقات این انجمن نشانگر این است که این داروها بسامد و یا شدت اختلالات وسواس را در نیمی از بیماران کاهش داده است اما قطع این داروها اغلب منجر به بازگشت بیماری میشود. کارشناسان از روشهایی چون حساسیتزدایی ،بازداری فکر ،غرقه سازی تجسمی و شرطیسازی آزارنده برای درمان بیماری استفاده میکنند. وسواس و کودکان حدود یک سوم بیماران مبتلا به وسواس از کودکی به این ناهنجاری و اختلال دچار شده اند. رفتارهای تکراری که در کودکی بروز میکند چون شستشوی دست، کشیدن مو یا جویدن ناخن راهی برای کاهش یا رهایی از اضطراب است. اما این رهایی دیری نمیپاید و اضطراب دوباره بروز میکند. رواندرمانی بهترین روش درمانی برای کودکان بهشمار میآید. dw ثبت دامنه![]() برای آرتروز یا سائیدگی مفاصل درمان قطعی وجود ندارد، اما پزشکان روشهایی برای کنترل این بیماری و جلوگیری از پیشرفت آن توصیه کردهاند. چنانچه دلیل سائیدگی مفاصل مشخص باشد میتوان دردهای آرتروزی را به طرز محسوسی کاهش داد. فعالیتهای بدنی روزانه گاه باعث میشوند مفاصل بهطور مرتب در معرض ضربه قرار گیرند و این ضربهها آسیبهایی به بافت غضروفی مفصل وارد میکنند. بدن تا جایی که میتواند این آسیبها را ترمیم میکند. گاه شدت آسیبهای وارده به مفصل بیش از قدرت ترمیم بدن است و یا به دلایلی قدرت ترمیم بدن کاهش مییابد و نمیتواند آسیبهای مکرر را ترمیم کند. در این شرایط بافت غضروفی بین مفاصل تخریب و آرتروز شروع میشود. هفت عامل بروز آرتروز عبارتند از:دلایل ژنتیکی، جنسیت (آرتروز در میان زنان شیوع بیشتری دارد)، فعالیت سخت بدنی که فشار زیادی به مفاصل وارد میکند، اضافه وزن، ورزشهای سنگین، بیماریهای متابولیک (همچون دیابت) ابتلا به آرتروز الزاما ارتباطی با سن و سال ندارد. امروزه جوانان نیز از درد مفاصل شاکی هستند. آرتروز زمانی پدید میآید که بافت غضروفی بین مفاصل تخریب و استخوانها روی هم سائیده شوند. نشانههای آرتروز و امکانات درمانی درد، کشش و خشکی مفاصل بعد از استراحت و کاهش انعطافپذیری آنها در خم و راست شدن و مشکلات حرکتی غالبا اولین نشانههای آرتروز هستند. مشکلات حرکتی بیش از هر چیز به علت فرسایش بافت غضروفها بهوجود میآید. استهلاک و فرسودگی مفاصل دردهای آرتروزی را تشدید میکند. اغلب افراد مبتلا به آرتروز از کاهش قابلیت تحرک و چابکی مفاصل شکایت دارند. هر حرکتی با صدای ناخوشایند تق تق مفاصل همراه است. رطوبت و سرما درد را شدت میبخشد. پیشروی بیماری را میتوان با پرهیز از تحمیل بار اضافی بر مفاصل کنترل کرد. ورزشهایی چون دوچرخه سواری و شنا که مفاصل را تقویت میکنند نیز مفید هستند. روشهای درمانی آرتروز هدف از روشهای درمانی آرتروز کاهش درد و افزایش میزان تحرک مفاصل است. این روشها به دو دسته طبقهبندی میشوند: محتاطانهو اعمال جراحی . در روشهای محتاطانه پزشک تلاش میکند از فشاری که بر مفاصل فرسوده وارد میشود بکاهد. تغییر عادات غذایی، تحرک و درمانهای طبیعی از جمله درمانهای محتاطانههستند. استفاده از داروهای ضدالتهاب حاوی کورتیزون که کاهشدهنده درد هستند نیز از درمانهای محتاطانه به شمار میآیند. - حتیالامکان استفاده کمتر از پله و سطوح شیبدار - کاهش فعالیتهای شدید بدنی - بلند نکردن اجسام سنگین - بلند کردن اجسام از روی زمین به شیوه درست روشهای محتاطانه از مهم ترین روشهای کاهش علائم آرتروز تغییر روش زندگی است. داروی معجزهگری برای درمان آرتروز وجود ندارد. اما برخی در کاهش درد موثر هستند. میوهجات، سبزیجات و غلات و ماهی در تسکین التهاب تاثیر دارند و از سائیدگی بیشتر مفاصل جلوگیری میکنند. نکته مهم دیگر مصرف کافی مایعات، آب معدنی و چایهای گیاهی مختلف برای کمک به دفع مواد سمی از کلیههاست. این کار موجب بهبود سوختوساز بدن میشود. انجام نرمشهای کششی و تقویتی میتواند تا حد زیادی انعطاف مفاصل را افزایش داده و آنها را قوی نگه دارد. شنا و پیاده روی از ورزشهای مناسب هستند. کاهش وزن تا حد زیادی درد ناشی از آرتروز را کم کند. حتی چند کیلو کاهش وزن هم تاثیرات مهمی در کم کردن علائم بیماری دارد. استفاده از وسایلی مانند کفیهای مخصوص کفش و بریسهای زانو میتواند در کاهش درد موثر باشد. استفاده از عصا نیز میتواند تا حدی درد ناشی از این بیماری در مفصل ران و زانو را کم کند. عمل جراحی عمل جراحی تنها زمانی توصیه میشود که هیچ یک از روشهای محتاطانه موثر نباشد. پیوند غضروف، پروتز و آرتروسکوپی از روشهای موجود برای درمان بهوسیله اعمال جراحی است. تشخیص بهترین روش درمان فقط در صلاحیت پزشک متخصص است. ثبت دامنه![]() «رابرت ردفورد» هنرمند نامدار آمریکایی اعلام کرد، پس از سالها حضور در عرصه سینما، بزودی بازیگری را کنار می گذارد و به اصطلاح بازنشسته خواهد شد. او در جریان گفتگوی مفصلی که با نوه اش «دیلان ردفورد» داشت، با اشاره به این موضوع گفت، از این پس وقت و انرژی خود را بر کارگردانی متمرکز خواهد کرد. رابرت ردفورد یکی از چهره های شناخته شده هالیوود در دهه های اخیر است و در فیلم های مشهور سینمایی و آثار خاطره انگیز زیادی بازی کرده، از جمله نیش، گتسبی بزرگ، همه مردان رئیس جمهور، از هاوانا و پیشنهاد بی شرمانه. او از جمله بازیگرانی است که علاقه زیادی به کارگردانی و تهیه کنندگی هم دارد و در تولید پروژه های مختلفی مشارکت داشته است. رابرت ردفورد در سال ۱۹۸۰ برای کارگردانی «مردم عادی» جایزه اسکار گرفت، این در حالی است که او تاکنون اسکار بازیگری را دریافت نکرده است. این هنرمند ۸۰ ساله آمریکایی در حال حاضر سرگرم بازی در دو پروژه سینمایی است، فیلمی با عنوان « روح ما در شب» که در آن با جین فوندا همبازی است، و دیگری با نام « پیرمردی با اسلحه» که در آن با «کیسی افلک» و «سیسی اسپک» همکاری می کند. این در حالی است که در تارنمای سینمای حرفه ای جهان که منبع رسمی خبرهای هنری است، نام رابرت ردفورد بعنوان بازیگر فیلم های «یکشنبه بیا» و «اکتشاف» نیز به چشم می خورد. او دلیل اصلی ترک بازیگری را خستگی، بی حوصلگی و عدم انگیزه لازم عنوان کرد. این هنرمند محبوب آمریکایی گفت، علاوه بر کارگردانی قصد دارد نقاشی کند و از اوقات فراغتش در کنار فرزندان و نوه های خود لذت ببرد. رابرت ردفورد یکی از هنرمندان دگراندیش و متفکر در هالیوود محسوب می شود و در پروژه های اجتماعی، مدنی، آموزشی، خیریه و زیست محیطی بسیاری مشارکت داشته است. او یکی از بنیانگداران جشنواره سینمایی «ساندنس» در ایالت یوتا است، بزرگترین جشنواره سینمای مستقل جهان که از ارزش و اعتبار بسیاری در این صنعت برخوردار است. در سالهای اخیر رابرت ردفورد نقش مهمی در معرفی سینماگران جوان و حمایت از هنرمندان نوآور داشته و به پدرخوانده سینمای مستقل آمریکا شهرت دارد. ثبت دامنه![]() دانشمندان می گویند افزایش توانایی گیاهان در جذب دی اکسید کربن تا حدودی روند انباشت این گاز در جو زمین را مهار کرده است. آنها در مطالعه تازه ای می گویند که در فاصله سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ کسر بزرگی از دی اکسیدکربن متصاعد شده توسط بشر را گیاهان جذب کرده اند. دکتر ترهور کینان نویسنده اصلی این مقاله به بی بی سی گفت: "گزارش هایی از سبزتر شدن زمین وجود داشت اما ما دریافتیم که اهمیت این پدیده ثانوی بود و علت اصلی جذب بیشتر دی اکسید کربن گیاهانی هستند که از قبل وجود داشتند." هشدار داد می شد که یکی از پیامدهای روند گرمایش زمین بیشتر شدن موارد بروز خشکسالی ها در اطراف جهان است. با این حال مطالعه تازه می گوید میزان خشکسالی ها در دهه های اخیر تغییر قابل ملاحظه ای نکرده. نویسندگان مقاله تاکید می کنند که منابع جذب کربن - اقیانوس ها و پوشش گیاهی - موثر هستند اما برای توقف روند گرمایش کافی نیستند. به گفته آنها برای توقف گرمایش لازم است تصاعد کربن کاملا متوقف شود و تقریبا به صفر برسد. نتایج این مطالعه در نشریه "نیچر کامیونکیشینز" چاپ شده است. نویسندگان این مقاله می گویند که گیاهان به دلیل وجود مقدار خیلی زیادی دی اکسید کربن در هوا خیلی بهتر این گاز را جذب می کنند. با این حال این فرآیند برای جذب کامل گازهایی که بشر متصاعد می کند کافی نیست. طی ۵۰ سال گذشته میزان دی اکسید کربن جذب شده توسط اقیانوس ها و پوشش گیاهی زمین دو برابر شده است. این منابع اکنون حدود ۴۵ درصد گازهای تولید شده توسط انسان را جذب می کنند. محققان اکنون گزارش می دهند که از ابتدای قرن ۲۱ تغییر قابل توجهی در میزان جذب دی اکسید کربن توسط گیاهان و درختان روی داده است. براساس این مطالعه در فاصله ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ میزان دی اکسید کربن تولید شده توسط انسان در جو ۲۰ درصد کاهش یافت. پیشتر در سال جاری گزارش هایی منتشر شد دایر بر اینکه زمین به دلیل افزایش دی اکسید کربن سبزتر شده است. اما نویسندگان مقاله تازه می گویند که این علت اصلی کند شدن روند انباشت دی اکسید کربن نیست. ثبت دامنه![]() لئونارد کوهن که بیش از پنج دهه در دنیای موسیقی فعالیت داشت پنجشنبه شب درگذشت.صفحه فیسبوک موسیقی شرکت سونی در کانادا پنجشنبه ۲۰ آبان خبر مرگ کوهن را تأیید کرد. شرکت سونی از کوهن به عنوان یکی از محترمترین هنرمندانی که آثار غنی و فراوانی از خود به جا گذاشته، نام برد و اضافه کرد که مراسم بزرگداشتی در لس آنجلس برگزار خواهد کرد. تاریخ مراسم و یا دلیل مرگ کوهن منتشر نشده است. لئونارد کوهن از هنرمندان تاثیرگذاری بود که مانند باب دیلن و پل سایمون در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی به صحنه آمد. ترکیب صدای خشدار و عمیق او با سبک خاص گیتار و متن ترانه هایی در مورد عشق، نفرت، جنگ، صلح، معنویت و سکس آثار او را به یادماندنیترین ترانهها در بین مردم کشورهای مختلف و از نسلهای مختلف تبدیل کرد. کوهن در ۲۱ سپتامبر سال ۱۹۳۴ در کبک کانادا به دنیا آمد. در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی چند کتاب شعر منتشر کرد اما فروش پائین کتابها به او انگیزه داد تا به نیویورک برود و وارد صحنه موسیقی راک محلی شود. در سال ۱۹۶۷ نخستین آلبوم خود را منتشر کرد که در اروپا بیشتر از آمریکا از آن استقبال شد. موفقترین آلبومش در آمریکا را در سال ۲۰۱۲ با عنوان "ایده هایی قدیمی" ساخت که همچنین در ۱۰ کشور دیگر نیز در صدر فهرست آلبومهای برتر قرار گرفت.ترانه «تا انتهای عشق با من برقص» که موسیقی فیلم "عطر یک زن" با بازی ال پاچینو بود، خیلی مشهور است. از ترانههای معروف و محبوب لئونارد کوهن میتوان به «هللویا»، «سوزان»، «پرنده روی سیم»، «بارانی معروف آبی» و «من مرد تو هستم» اشاره کرد. در سال ۲۰۱۰ برنده جایزه گرمی برای یک عمر دستاورد شد و نامش در تالار مشاهیر موسیقی راک در آمریکا و کانادا ثبت شده است.لئونارد کوهن آخرین آلبوم خود را در سال جاری میلادی راهی بازار کرد. چهاردهمین آلبوم او به نام "تیره تر می خواهی" کمتر از یک ماه پیش به بازار آمد. ثبت دامنه![]() درباره تارنما ![]() به تارنمای جندی شاپور البرز خوش آمدید. دانشگاه گندی شاپور در عصر خود بزرگترین مرکز فرهنگی شد. دانشجویان و استادان از اکناف جهان بدان روی میآوردند. مسیحیان نسطوری در آن دانشگاه پذیرفته شدند و ترجمه سریانیهای آثار یونانی در طب وفلسفه را به ارمغان آوردندنو افلاطونیها در آنجا بذر صوفی گری کاشتند. سنت طبی هندوستان، ایران، سوریه و یونان در هم آمیخت و یک مکتب درمانی شکوفا را به وجود آورد. آخرین نوشتارها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نگارندگان موضوعات ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پیوندهای روزانه ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پیوندهای دوستان ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
|
|||||||||||||||||
![]() |